در حال بارگذاری ...
شنبه 1 شهریور 1404
tvu.ac.ir

سخنان پندآموز از امام حسن علیه‏السلام

لا أدب لمن لا عقل له، و لا مروة لمن لا همة له، و لا حیاء لمن لا دین له، و رأس العقل معاشرة الناس بالجمیل و بالعقل تدرک الداران جمیعا، و من حرم من العقل حرمهما جمیعا [1] .
امام حسن علیه‏السلام فرمود:
(آن کس که عقل ندارد، ادب ندارد و آن کس که همت ندارد، مردانگی ندارد و آن کس که دین ندارد، حیا ندارد. رفتار خوب با مردم، اصل دانایی است و به وسیله‏ی عقل، هر دو جهان با هم به دست می‏آیند و هر کس که از عقل محروم باشد از هر دوی آنها محروم خواهد بود.)
و در حدیث دیگری آمده است:
قال علیه‏السلام:
حسن السؤال نصف العلم، و مداراة الناس نصف العقل و القصد فی المعیشة نصف المؤونة [2] .
امام حسن علیه‏السلام فرمود:
(نیک پرسیدن، نیمی از دانایی است و خوش رفتاری با مردم نیمی از عقل است و میانه‏روی در معاش نیمی از هزینه است.)
و در حدیث دیگری آمده است:
قال علیه‏السلام:
ان أشد الناس حسرة یوم القیامة رجلان: رجل نظر الی ماله فی میزان غیره سعد به و شقی هو به، و رجل نظر الی علمه فی میزان غیره سعد به و شقی هو به [3] .
امام حسن علیه‏السلام فرمود:
(افسوس خورنده‏ترین مردم در روز قیامت دو نفرند: یکی آن کسی که مال خود در ترازوی دیگری ببیند که او با آن رستگار شده و خود آن شخص با داشتن آن «همه مال، اکنون در قیامت» بدبخت است. و آن کس که دانش خویش را در ترازوی دیگری بنگرد که وی بدان سعادتمند شده و خود آن شخص که در اختیار دیگران قرار داد، اکنون خودش «در قیامت» بدبخت است.) و در حدیث دیگری آمده است:
قال علیه‏السلام:
من قل ذل، و خیر الغنی القنوع، و شر الفقر الخضوع [4] .
امام حسن علیه‏السلام فرمود:
(هر کس تنگدست شود، خوار گردد و بهترین ثروت قناعت است و زشت‏ترین فقر، کرنش بی‏جا است.)
و در حدیث دیگری آمده است:
قال علیه‏السلام:
الأمین آمن، و البری‏ء جری‏ء، و الخائن خائف، و المسی‏ء مستوحش [5] .
امام حسن علیه‏السلام فرمود:
(امین در امنیت باشد و بی‏گناه را هراسی از مجازات نیست. خیانتکار هراسان و گناهکار وحشت‏زده!.)
و در حدیث دیگری آمده است:
قال علیه‏السلام:
أما الکرم فالتبرع بالمعروف و الاعطاء قبل السئوال، و الاطعام فی المحل و أما النجدة فالذب عن الجار فی المواطن، و الاقدام فی الکریهة، و أما المروءة، فحفظ الرجل دینه و احرازه نفسه من الدنس، و قیامه بضیفه، و أداء الحقوق و افشاء السلام [6] و لین الکلام و الکف و التحبب الی الناس [7] .
امام حسن علیه‏السلام فرمود:
(کرم آن است که به نیکی احسان کنی و پیش از درخواست نمودن دیگران از تو نسبت به آنان بخشندگی داشته باشی. و به جا و مناسب به اطعام دیگران بپردازی و اما شجاعت؛ پس دفاع از همسایه در موارد گوناگون و سینه سپر کردن در ناگواری‏ها، شجاعت است و اما مردانگی؛ پس حفاظت شخص از دین خود و بر کنار داشتن خویش از پلیدی و مهمان نوازی و به جای آوردن حقوق و افشای سلام و نرم سخنی و خویشتن‏داری و دوستی کردن با مردم مردانگی است.)
و در حدیث دیگری آمده است:
قال علیه‏السلام:
شر من المرزئة سوء الخلف، من أقبل مع أمر ولی مع انقضائه، راکب الحرون أسیر نفسه، و الجاهل أسیر لسانه، المراء یفسد الصداقة القدیمة و یحلل العقدة الوثیقة، و أقل ما فیه المغالبة، و المغالبة أمتن أسباب القطیعة [8] .
امام حسن علیه‏السلام فرمود:
(بدتر از مصیبت، فرزند ناخلف است. هر کس با کاری رو آید، با پایان آن پس خواهد رفت. «موج سواری و شخصیت مقطعی پیدا کردن، ارزشمند نیست» و به تعبیر دیگر هر کس به وسیله‏ی چیزی روی کار آید، با پایان آن از کار بر کنار خواهد شد و چموش سوار اسیر نفس خویش است، و
[8] احقاق الحق، ج 19، ص 355 و در کتاب التذکرة المحمدونیة، ص 270 ط، بیروت نیز نقل شده است.
نادان گرفتار زبان خویش است.
خودنمایی دوستی پایدار را متزلزل کرده و پیوند استوار را از بین می‏برد و کمترین اثر آن چشم هم چشمی است و چشم هم چشمی «رقابت ناسالم با یک دیگر» محکم‏ترین سبب از هم بریدن و نابود شدن است.)
و در حدیث دیگری آمده است:
قال علیه‏السلام:
المعروف ما لم یتقدمه مطل، و لم یتعقبه من، و البخل أن یری الرجل مالا أنفقه تلفا و ما أمسکه. شرفا من عدد نعمه محق کرمه، الانجاز دواء الکرم، لا تعاجل الذنب بالعقوبة و اجعل بینهما للاعتذار طریقا، التفکر حیاة قلب البصیر، أوسع ما یکون الکریم بالمغفرة اذا ضاقت المذنب المعذرة [9] .
امام حسن علیه‏السلام فرمود:
(نیکی بخشیدن آن است که «آیا» و «اگر»، پیش از آن نباشد و منتی را به دنبال نداشه باشد و بخل، آن است که شخص آنچه را که انفاق کرده، از دست رفته ببیند و آنچه را که نگه داشته برای خویش مایه‏ی شرف محسوب دارد و هر کس نعمت‏های خود شمارش کند «با شمردن نعمت‏های خدادادی به خود، تفاخر کند»، جود و کرمش تباه شود و خوش وعده بودن به وعده‏ی وفا کردن، درمان کرم و بخشندگی است.
گناه را با کیفر مداوا مکن و میان آن دو برای عذرخواهی راهی بگذار. اندیشیدن، زندگی دل بیناست. سزاوارترین جایی که بخشش را سزد آنجاست که گناهکار را معذرت خواهی درهم پیچد.)
و در حدیث دیگری آمده است:
قال علیه‏السلام:
المعروف ما لم یتقدمه مطل، و لا یتبعه من و الاعطاء، قبل السؤال، من اکبر السودد، لا تعاجل الذنب بالعقوبة و اجعل بینهما للاعتذار طریقا، المزاح یأکل الهیبة و قد أکثر من الهیبة الصامت، المسؤول حتی یعد و مسترق حتی ینجز، الفرصة سریعة الفوت بطیئة العود، تجهل النعم ما أقامت فاذا ولت عرفت [10] .
امام حسن علیه‏السلام فرمود:
(بخشش آن است که اما و اگری پیش از آن نباشد و منت گذاری در پی آن نیاید و بخشندگی پیش از درخواست از بزرگ‏ترین بزرگواری‏هاست. گناه را با کیفر مداوا مکن و در میان آن دو، راهی برای عذر خواهی بگذار.
شوخی هیبت را می‏بلعد و انسان ساکت بر هیبت و وقار خود می‏افزاید. آن کس که از او چیزی بخواهند، آزاد است تا آن زمان که وعده دهد و برده است، تا آن زمان که به وعده عمل کند. فرصت زودگذر است. و به کندی و سختی دوباره به دست می‏آید. نعمت‏ها تا زمانی که هستند ناشناخته‏اند و هنگامی که رخت بربستند، شناخته می‏شوند.)
و در حدیث دیگری فرمود:
قال علیه‏السلام:
الخیر، الذی لا ضر فیه، الشکر مع النعمة و الصبر علی النازلة [11] .
امام حسن علیه‏السلام فرمود:
(خیر آن چیزی است که زیان در آن نباشد. سپاس‏گزاری در برابر نعمت است و شکیبایی بر ناگواری است.)
و در حدیث دیگری آمده است:
قال علیه‏السلام:
ان ابصر الأبصار ما نقد فی الخیر مذهبه و اسمع الأسماع ما وعی التذکیر و انفع به، أسلم القلوب ما طهر من الشبهات [12] .
امام حسن علیه‏السلام فرمود:
(بیناترین دیده‏ها آن است که دیدگاهش در خیر نفوذ کند و شنواترین گوشها آن است که تذکرپذیر باشد و از آن بهره‏مند گردد. سالم‏ترین دلها، دلی است که از شبهات پاک باشد.)
و در حدیث دیگری آمده است:
قال علیه‏السلام:
کم من مستدرج بالاحسان الیه و کم من مفتون بالثناء علیه و کم من معزول بالستر علیه [13] .
امام حسن علیه‏السلام فرمود:
(چه بسیار احسان شدگانی که در کمین دیده‏بان افتاده‏اند و به خاطر احسانی که به آنها شده است، فریب خورده‏اند و چه بسیار به فتنه گرفتار شده‏ای که با مدح و تعریفی که از آنان شده، منحرف شده و به فتنه افتاده‏اند. و چه بسیار منزوی‏ها و قلم خوردگانی که فقط به خاطر انکار شدن فضیلت آنان «از ناحیه‏ی دشمن و دوست» در پرده قرار گرفته و منزوی مانده‏اند.)

پی نوشت ها:
[1] 1- بحارالأنوار، ج 75، ص 111، ح 6.
2- کشف الغمة، ج 2، ص 146.
3- مجالس السنیة، ج 2، ص 245، م 3. به نقل از کشف الغمة.
4- مسند الامام المجتبی علیه‏السلام، ص 722، ح 52 و ص 484، ح 3.
5- موسوعة المصطفی و العترة علیه‏السلام، ج 5، ص 127.
[2] 1- شرح ابن‏ابی‏الحدید، ج 18، ص 108.
2- کشف الغمة، ج 2، ص 152.
3- مسند الامام المجتبی علیه‏السلام، ص 489، ح 5.
4- موسوعة المصطفی و العترة علیه‏السلام، ج 5، ص 129.
5- نثر الدرر، ج 1، ص 333، ب 4.
[3] احقاق الحق، ج 19، ص 357.
[4] 1- بحارالأنوار، ج 75، ص 113.
2- مسند الامام المجتبی علیه‏السلام، ص 725، ح 78.
[5] احقاق الحق، ج 19، ص 357.
[6] و من هنا فی المعانی الأخبار فقط.
[7] 1- احقاق الحق، ج 19، ص 356 و 359.
2- بحارالأنوار، ج 44، ص 90 - 89 و ج 73، ص 312، ح 3.
3- تاریخ دمشق (ترجمة الامام الحسن علیه‏السلام) ص 165، ح 278، و ح 276 و ح 277، و ح 280.
4- تاریخ دمشق ابن‏منظور، ج 7، ص 32.
5- تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 226.
6- تحف العقول ص 235.
7- کنز العمال، ج 3، ص 788، ح 8764.
8- مستدرک الوسایل، ج 12، ص 342، ح 15 / 14239، ب 1، کتاب الأمر بالمعروف، ط جدید.
9- مسند الامام المجتبی علیه‏السلام، ص 727، ح 86، و ص 83، ح 83، و ص 714، ح 18، و ص 676، ح 2 - و - ص 550، و ص 731، ح 108 و ص 131، ح 109.
10- معانی الأخبار، ص 257، ح 2.
11- معانی الأخبار صدوق، ص 257، ح 3.
12- نثر الدرر، ج 1، ص 333، ب 4.
13- نزهة الناظر، ص 79، ح 32.
14- وسایل الشیعة، ج 11، ص 425، ح 7 / 15190 و ح 6 / 15189.
[9] 1- احقاق الحق، ج 11، ص 230 به قنل از نهایة الأرب، ج 3، ص 232 ط قاهرة.
2- بحارالأنوار، ج 71، ص 417، ح 38 به نقل از الدرة الباهرة - و - ج 75 ص 115، ح 11 به نقل از الدرة الباهرة و ص 113، ذیل ح 7.
3- کشف الغمة ج 2، ص 140.
4- مستدرک الوسایل، ج 7، ص 238، ح 5 / 8130.
5- مسند الامام المجتبی علیه‏السلام، ص 721، ح 49، و ص 559 ح 16، و ص 724، ح 71 و ح 70 و ح 67.
6- مسند الامام المجتبی علیه‏السلام، ص 731، ح 106 و ح 107 (به نقل از نهایة الأرب) و ص 718 ح 37، (به نقل از اعلام الدین، ص 297 جدید) و ص 722، ح 51 و ح 50.
7- موسوعة المصطفی و العترة، ج 5، ص 126، و ص 129.
8- نثر الدرر، ج 1، ص 333 ب 4.
9- نزهة الناظر، ص 78، ح 3، و ص 71 به نقل از الدرة الباهرة، ص 22 و عدد العقوبة، ص 5، خطی.
[10] 1- بحارالأنوار، ج 75، ص 115، و ص 113.
2- مجالس السنیة، ج 2، ص 246.
3- مسند الامام المجتبی علیه‏السلام، ص 725، ح 72 و ح 73 و ح 76 و ص 724، ح 66 و ص 731، ح 105 به نقل از نهایة الأرب، ج 3، ص 254.
4- موسوعة المصطفی، ج 5، ص 128 و ص 126 و ص 129.
5- نزهة الناظر، ج 1، ص 71، و ج 2، ص 72، ح 9 و 10 و ص 76 ح 26.
[11] 1- بحارالأنوار، ج 75، ص 106، ح 7.
2- تحف العقول، ص 234.
3- مجالس السنیة، ج 2، ص 245.
4- مسند الامام المجتبی علیه‏السلام، ص 713، ح 10.
5- موسوعة المصطفی و العترة، ج 5، ص 126.
[12] 1- تحف العقول ص 235.
2 - مسند الامام المجتبی علیه‏السلام، ص 714، ح 19.
[13] مسند الامام المجتبی علیه‏السلام، ص 730، ح 103 به نقل از التدوین، ج 2، ص 457.